
مقاله علمی با منبع : برآوردی از ظرفیت وتلاش مالیاتی در ایران و مقایسه آن باکشورهای بررسی رابطه بین …
۲-۸ چارچوب نظری
برای ورود به این بحث شاید بد نباشد ابتدا نگاهی هر چند کوتاه به نسبت دین و رسانه داشته باشیم براستی رابطه و نسبت دین و رسانه چیست ؟ این پرسشی است که محققان علوم ارتباطات و علوم اجتماعی، بسیار به آن اندیشیده و پاسخهای گوناگونی به آن داده اند.هر یک از این پاسخها بسته به خاستگاه محققان، با پاسخهای دیگر متفاوت بوده است؛ پاسخی که در جهان غرب به این موضوع داده شده به دلیل ماهیت سکولار آن با پاسخی که در کشور ما به آن داده شده است به دلیل رویکرد خاص خود به دین، بسیار تفاوت دارد.
سکولاریسم در غرب به گرچه تلاش کرده دین را از رسانه بزداید ولی هرگز نتوانسته به طور مطلق به این هدف نایل آید و دین در همان صورت مورد نظر در جهان سکولاریستی، در رسانهها حضوری پررنگ دارد اما در نگاه سکولار، تعریف از دین تقلیل یافته و در یکی از اشکال ذیل بروز کرده است.
جدائی دین و جامعه: دین، سلطه خود را بر جنبههای زندگی اجتماعی و عمومی از دست داده و به زندگی شخصی و خصوصی منحصر میشود.
جایگزینی صورتهای دینی به جای باورها و نهادهای دینی: دانش، رفتار و نهادهای مبتنی بر قدرت الهی، جای خود را به نوع انسانی دین میدهند.
جدائی از ارزشها و کارکردهای سنتی و دینی در روی آوری به عملکردهای عقل سود محور در جامعه.(باهنر، ۲۱:۱۳۸۸)
استوارت هور در کتاب “دین در عصر رسانه” تشدید شدن رابطه دین و رسانه را در آغاز قرن بیست و یکم، این گونه تشریح کرده است: “در امتداد قرن بیست و یکم، دین و رسانه، روز به روز بیشتر به یکدیگر مرتبط میشوند. بخش اعظم مذهب و معنویت دوران معاصر از طریق رسانهها درک میشود و رویدادها و نمادهائی مهم، با فراوانی و روافزون ظاهر میشوند.تنها در سالهای اخیر شاهد پوشش وسیع رسانه ای رسوائیهای کلیساهای کاتولیک امریکا و اروپا، درگیریهای عمومی گروهای مذهبی درباره مسائل مربوط به هم جنس بازان، غلبه گفتمانهای رسانه ای دین بر مبارزات سیاسی آمریکا و ظهور مجدد دین در حیات سیاسی و اجتماعی اروپا بوده ایم.
همچنین فیلم مصائب مسیح اثر مل گیبسون و فیلم چه گفته ای میدانیم اثر ویلیام آرتز نمایش روزافزون معنویت و دین به صورت گوتیک، وحشتناک، علمی – تخیلی، جادوئی، سحرآمیز و غیرمتعارف در تلویزیون و سینمای عامه پسند و مشاجرات درباره نفس حضور دین به انحای گوناگون در رسانه نیزاز همین نمونه است.(هوور، ۱۳۸۸: ۳)
ارتباط اصل هستی بخش جامعه انسانی و سازمان دهنده سیر تکوین و تطور، و انتظام ساختاری و کارکردی آن است. بدون ارتباط، نهادها و تمایزپذیری آنها شکل نمی گیرد (رهنما، ۱۰۳:۱۳۸۴). بدون ارتباط، نه تنها تعامل انسانی بلکه کلیه حیات اجتماعی با مشکل جدی مواجه میشود. اساس و پایه هر جامعه ای بر اساس ارتباط استوار است. نظام اجتماعی از اندامها و اذهان انسانی تشکیل نشده است، بلکه شبکه ای از ارتباطات و به تعبیر مارکس “شبکه ای از رابطه ها” ست که پیوسته و بی وقفه بازآفرینی میشوند و به یکدیگر میپیوندند و تداوم و بقای جامعه را میسر میسازند(پولادی، ۲۰۴:۱۳۸۶) .
آنچه فرهنگهای امروزی را از گذشتههای دور و نزدیک متمایز میکند، حضور پررنگ رسانه هاست.نقش و اهمیت رسانهها تا بدان جاست که تامپسون را بر آن داشته تا نتواند دنیای امروز را بی حضور کتاب، رادیو، روزنامه، تلویزیون و اینترنت و سایر رسانهها قابل تصور بداند.اتفاقاتی که در حوزه فرهنگ، رسانهها باعث آن هستند، صورت ها، اشکال و مفاهیم نمادین در عصر نوین است.(گرانپایه،۱۳۷۷: ۸۹)
چارچوب نظری این تحقیق بر نظریهی ارتباطات با واسطهی کامپیوتر (CMC) مبتنی است که به خوبی ویژگیهای فضای ارتباطی جدید از جمله نحوه تعامل در شبکههای اجتماعی را تشریح میکند.
شبکههای اجتماعی به عنوان یکی از ابزارهای بسیار جذاب عرصه و صنحنه تعاملات اجتماعی در زمینههای مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی – سیاسی و مذهبی و دینی است. به عبارت دیگر با توجه به اهمیت دین در زندگی نقش دین در زندگی فرد و همچنین نوع تعامل فرد در این چهارچوب از اهمیت بسیاری برخوردار است.
مردم از طریق کامپیوتر و اینترنت به عنوان شبکهها و ابزارهای نوین ارتباطی با هم ارتباط برقرار میکنند و از عقاید و نظریات همدیگر در زمینههای مختلف مذهبی و سیاسی تاثیر میپذیرند.
آنها با توجه به گروههای مختلفی که با آنها ارتباط دارند و نوع تعاملی که برقرار میکنند رفتارهای متفاوت و متنوعی را بروز میدهند.
ارتباطات میانفردی بخش قابل توجهی از مجموع ارتباطات هر فرد را تشکیل میدهد که به دلایلی مانند حل مسائل و مشکلات خود با دیگران، رفع تضادها و تعارضها، رد و بدل کردن اطلاعات، درک بهتر خود و رفع نیازهای اجتماعی صورت میگیرد (فرهنگی،۱۳۸۰: ۱۳). با ظهور تکنولوژیهای ارتباطی که برجستهترین آن اینترنت است، موضوع ارتباطهای میانفردی از حوزهی ارتباط چهره به چهره فراتر رفت و به حوزهی ارتباطات با واسطهی کامپیوتری نیز کشیده شد. اینترنت یک تکنولوژی همیشه موجود است و یکی از کاربردهای اصلی آن ارتباطات با واسطهی کامپیوتر است. گرچه دراین روش جدید، ارتباط، با ویژگیهایی مانند گمنامی کاربر، نبود ارتباطات غیر کلامی، جدایی فیزیکی و قابلیت انعطاف جسمانی مشخص شده است. (فیلیکس[۶۷] و همکاران؛ ۲۰۰۵ : ۱۶۶۱)ولی تاثیرات متقابل مستمر و پایداری بر افراد دارد و تاثیر متقابل و فراوانی به لحاظ دینی و گرایشهای سیاسی و اجتماعی دارد. با توجه به ارتباط نزدیکی که بین کارکردگرایی و استفاده از اینترنت وجود دارد با این دید که اگر کاربر از اینترنت استفاده می کند بنابراین برای کارکرد و فایده ای که داشته از آن استفاده کرده است؛ و همچنین نقشی که در حال حاضر اینترنت در زندگی خانوادگی دارد و تاثیری که در انتقال ارزشها و هنجارهای زندگی از والدین به فرزندان دارد و با توجه به اینکه در کنار کارکردهایی که اینترنت برای دانش آموز دارد می تواند کژکارکردها و آثار مخربی داشته باشد به تشریح نظریه کارکردگرایی پرداخته میشود.
همچنین میتوان برای این منظور از نظریه کارکردگرایی آگوست کنت نیز استفاده کرد.
بر اساس نظریات کارکردگرایان هر پدیده ای در جامعه کارکردی دارد و علت پیدایش یک پدیده نیاز به جامعه به ایجاد یا اختراع و ابداع آن پدیده بوده است.لذا میتوان شکل گیری شبکههای اجتماعی را نیز در راستای همین نظریه تبیین کرد که شبکههای اجتماعی نیاز بشر امروز در بکارگیری تکنولوژی و ارتباط سهل و آسان آنها در بهره برداری از ارتباطات فرهنگی و اجنماعی است.
تفکر کارکرد در اصل بهوسیله آگوست کنت متداول شد که تحلیل کارکرد را به عنوان بخشی از دیدگاه کلی جامعهشناسی خود میدید. مطالعه کارکرد یک شیوه عمل یا نهاد اجتماعی عبارت است از تحلیل سهمی که آن شیوه عمل یا نهاد در دوام جامعه به طور کلی دارد (گیدنز، ۱۳۷۶)
“این رویکرد به این امر تمایل دارد که همه رخدادها و فعالیتهای نهادینهشده را براساس نیازهای جامعه توجیه نماید لذا این رویکرد، فعالیت رسانههای همگانی در جامعه را رفع نیازهایی چون تداوم، نظم، یکپارچگی انگیزه، هدایت و سازگاری میداند. “(مهرداد، ۱۳۸۰، ص۷۴)
برخی از کارکردهایی که رسانهها دارند را میتوان در سطح جامعه بررسی کرد “رسانههای همگانی در ایفای نقش خویش به عنوان کانالهای واسطهای در جامعه نقش بازی میکنند این کارکردها بهصورت فعالیتهایی متجلی میشوند که از آنها تحت عنوان “پیونددهنده” “هدایتکننده”و نظایر آنها یاد میشود. “(مهرداد، ۱۳۸۰، ص۷۵)
کارکردگرایی را میتوان در سطح فردی نیز در نظر گرفت “نظریهای که کارکرد و سوء کارکرد رسانهها را در سطح فرد در نظر میگیرد به رسانهها از زاویه دید مخاطبین مینگرد”(مهرداد، ۱۳۸۰، ۸۵)” این نظریهها روی رفتار فرد و انگیزههای او و پیامدهایی که برای او در ارتباط با رسانهها دربردارند تأکید میگذارند.” (مهرداد، ۱۳۸۰، ص۸۵)” نظریه کارکردگرایی فردی غالباً تحلیلهای خود را براساس سنت تحقیقاتی چگونگی استفاده مخاطبین از رسانهها ولذتهایی که از این طریق بهدست میآورند انجام میدهند. “(مهرداد، ۱۳۸۰، ص۸۵)
مک کوئیل (۱۳۸۲) نیز با تفکیک سطح جامعه و فرد از یکدیگر با توجه به این تئوری کارکرد نهاد ارتباطی را در این دو سطح ارائه میدهد:
در سطح جامعه
ـ اطلاعات درباره وقایع و شرایط جامعه و جهان، روابط قدرت، نوآوری و پیشرفت
ـ ارتباط و همبستگی در تبیین اطلاعات، حمایت از هنجارها، اجتماعی کردن، ایجاد علائم راهنما در رابطه با پایگاههای اجتماعی
ـ تداوم و به عبارتی بیان فرهنگ جامعه و حفظ و ساخت ارزشهای مردم
ـ سرگرمی و تفریح وکاهش تنشهای اجتماعی
ـ بسیج نیروها برای حل معضلهای اجتماعی
در سطح فردی:
ـ اطلاعرسانی: اطلاع حاصلکردن از رویدادهای ارضای کنجکاوی و علاقه عمومی، فراگیری خودآموزی، کسب امنیت.
ـ هویت شخصی: کسب تأیید برای ارزشهای مشخص، جذب الگوهای رفتار، همذاتپنداری با افراد ارزشمند، پیداکردن بینش راجع به خود
ـ یکپارچه سازی وتعامل اجتماعی: همدلی اجتماعی، کسب احساس تعلق، تعامل اجتماعی، کمک به اجرای نقشهای اجتماعی
ـ تفریح و سرگرمی: گریز یا انحراف از مشکلات، آسایش، کسب لذت درونفرهنگی و زیباشناختی، تخلیه عواطف.
هارولد لاسول از پژوهشگرانی است که بهطور جدی به نقش و کارکرد وسایل ارتباط جمعی در جامعه توجه کردهاست لاسول سه کارکرد را برای وسایل ارتباط جمعی ذکر کردهاست:
ـ نظارت بر محیط: کارکرد نظارت شامل اخباری است که رسانهها فراهم میکنند و برای اقتصاد و جامعه ضروری است.
ـ همبستگی اجتماعی: انتخاب و تفسیر اطلاعات در محیط است رسانه اغلب شامل انتقادات و تجویزهایی برای چگونگی واکنش افراد نسبت به حوادث است بنابراین همبستگی محتوای سرمقالهها و محتوای تبلیغاتی رسانهها میباشد. کارکرد همبستگی تقویت عادات اجتماعی و حفظ ارتقاء آرا به وسیله نمایش انحرافات و برجستهکردن افراد برگزیده را شامل میشود و به عنوان ناظر بر عملکرد دولت محسوب میشود.
ـ رسانهها درانتقال میراث اجتماعی از نسلی به نسل دیگر واز افراد جامعه به تازهواردها کاربرد دارند در این راه با گسترش بنیان تجربه مشترک، انسجام اجتماعی را افزایش میدهند.(سورین وتانکارد، ۱۳۸۱).
پس از لاسول، رایت در سال ۱۹۶۰ کارکرد سرگرمی یا نمایشی را به عنوان کارکرد چهارم وسایل ارتباط جمعی به طرح لاسول اضافه کرد “این کارکرد ضمن انتقال فرهنگ باعث کاهش فشار که در زندگی واقعی به وجود میآید میشود واز سقوط ناگهانی جامعه ممانعت میکند. “(محسنیان راد، ۱۳۸۰، ص۱۷)
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |