منابع و دانلود کتاب‌های اختصاصی کنکور هنر

سازمان سنجش و آموزش کشور هر ساله طی اطلاعیه‌ای منابع دروس عمومی و اختصاصی داوطلبان کنکور سراسری که شامل سر فصل های دروس آزمون سراسری (کتاب‌های درسی مشخص شده از سوی آموزش و پرورش) می باشد را به داوطلبان شرکت کننده در کنکور هنر و هم چنین طراحان سوال کنکور ابلاغ می نمایند. منابع معرفی شده توسط سازمان سنجش در دو قسمت دروس عمومی و دروس اختصاصی تعریف می‌شود که این دروس به شرح زیر بوده و هم اکنون می‌توانید کتاب‌های اختصاصی رشته هنر را به صورت رایگان از سایت آموزشگاه کنکور هنر مکعب دانلود نمایید:

 

 تاریخ هنر ایران

اسطوره:

بهار(1376 الف ،صص344 تا 345)اسطوره شناسی بخشی است از مردم شناسی فرهنگی که آن خود از مردم شناسی منشعب می گردد.مردم شناسی فرهنگی به بررسی و فرا یافتن قوانین عمومی قالب های رفتاری انسان در همه ابعاد آن  می پردازد و می کوشد توجیهی عمومی از این پدیده اجتماعی فرهنگی به دست دهد.اسطوره شناسی با بررسی مجموعه های اساطیری زنده یا مرده و فرا یافتن کیفیات عمومی و کلی آن ها،در خدمت مردم شناسی فرهنگی قرار می

 آب و آفرینش:

آفرینش حیات بر آب نهاده شده است.سومریان معتقد بودنددر آغاز زندگی جز آب چیزی نبوده و همه چیز ها از آب به دست آمدند.در وسط آب جزیره ای به شکل کوه به وجود آمد.قله کوه آسمان شد و قاعده آن زمین.از برخورد قله به قاعده هوا به وجود آمدکه سومین عنصر زندگی پس از آب و خاک بود.یکی از صفات مهم این عنصر قابلیت انبساط است.

در اسطوره های بابلی به جای الهه (نمو) الهه نعامه به عنوان الهه آب معرفی شده است.آب ها پیش از زمین وجود داشتند با تحلیل ارزش های مذهبی آب ها ساختار و کارکرد نمادها بهتر درک خواهد شد.آب ها مجموع معنویت جهانی را می نمایانند.

از دوره های نخستین آب به دو گونه با مفهوم باروری و بارداری پیوند یافت:1- به شکل باران2- به صورت زنی باردار که فرزندی می آورد و این ولادت در لوا و پناه عنصری که آن را همه می پرستیدند انجام می گیرد.

اصطلاح اساطیری از آب گرفته یا نجات یافته از غرقاب بیان رمزی بارداری و آبستنی است و تصویر شاعرانه ای است که به وضع حمل مربوط می شود.فهم این نکته که چگونه مردمان نا متمدن به آنجا رسیدند که آب را عنصری مقدس پنداشتند دشوار نیست چون بدون آب هیچ چیز ممکن نبود نه آباد شود نه بارور.بررسی آب ریشه و منشاء سحر شعاعر و مناسک مذهبی را که در همه ی ادیان عالم متداول و پراکنده گشته روشن می کند. خصایص اساسی داستان های خدایان اساطیری(ارباب  انواع)و پهلوانان تقریبا همیشه مرهون و مدیون اسطوره ی برزگری و کشاورزی است و طبیعت را به سیمای زنی باکره و باردار بزرگ و گرامی می دارد.

نقش آب در پدید آمدن تمدن و فرهنگ:
آب عامل اصلی به وجود آمدن تمدن در روی کره زمین است.اگر بشر آب را ستایش می کند و برای آن ارزش فوق العاده قائل است بیشتر به خاطر این است که نه تنها حیات فردی بلکه حیات اجتماعی اش به آن پیوسته است.

آب مقدس است و انسان وقتی بر یک پدیده مهر تقدس می زند که در زندگی او نقش و حضوری کار آمد داشته باشد.رود ها مادران فرهنگ بشری به حساب می آیند.

آب در اوستای اپ و در پهلوی آو یکی از چهار عناصر پیشینیان است که ایرانیان باستان هرگز نباید آن را آلوده سازند.آب دومین آفریده از آفریدگان هفت گانه ای است که اورمزد خلق کرده است.ستایش و قداست آب در این آئین تا جایی است کهدر یسنای 65 فقره ی 10اهورامزدا به پیغمبرش می گوید:

تیشتر خدایی است که با باران ارتباط دارد و از این رو اصل همه ی آب ها و سرچشمه ی باران و باروری است.آب در انتقال جوهر تن زرتشت و به وجود آمدن او نقش بسیار زیادی دارد.جوهر تن زرتشت از اورمزد به باد از باد به ابر و از ابر به باران و به زمین و بعد طی مراحلی به پدر و مادر زرتشت می رسد.

هنر

 آب در دیگر آیین های باستانی:

در آیین زروانی پایه و اساس جهان از آب آفریده شده است(بهار،1357،ص 73).

از جمله معتقدات مانویان در مورد نقش آب در مبادی آفرینش نخست،قائل بودن به مراتب زیر است:

مادر زندگی،مادر هستی،زاینده،(هرمزد بع) یا انسان نخستین می باشد.هرمزد بع فرزندمادر زندگی و پسر خدا هم چنین نماد انسان ازلی و روح در بند تصور شده است.امهر سپیدان که عبارت از فروهرباد،آب روشنی و آتش بوده خود فرزند هرمزدبع و نفس زنده ایزدی که نماد نور محبوس در ماده است تلقی می گشته است.(بنیادلو به نقل از شهبازی 1379 ص16).

دین مزدکی که تلقی از دین زرتشتی عصر ساسانی،دین مانوی و آداب و عقاید جوامع روستایی ایران است به سه عنصر آب آتش و خاک نیز اعتقاد داشتند،در آئین مهر معابد مهری را در کنار آب پاک می ساختند.

 

 

بازتاب آب در سفال های پیش از تاریخ:

یکی از رایج ترین عناصر تصویری هنر ایران از دوران کهن و پیش از تاریخ نقش آب می باشد.که در این میان سفال های سیلک،شوش،تل باکون زیباترین نقوش هندسی و تجریدی آب را نمایان می سازند.در ابتدای سفال سازی این نواحی نقوش کاملا هندسی نمایانگر سود بخشی آب بود ولی در دوره های بعدی هر آن چه که بقای آن به این عنصر هستی بخش نیاز داشت،مانند گیاه،حیوان و انسان به نقوش هندسی اضافه گردید و کارکرد های مقدسی را به وجود آورد.این سفال های منقوش در مراسم  آئینی و مقدس تدفین مردگان،تطهیر،نیایش با آب مقدس استفاده می شده است.نقوش آب برسفال های پیش از تاریخ و نیز خود سفال دارای کارکرد های بس مهم وحدت بخشی،خنثی کردن جادوی خشکی ،وحدت جهان پایین وبالا و جاودانگی بوده است.

 

 

 

نیایش آب بر روی سفال های پیش از تاریخ:

آیین تقدیس آب از برای افزونی و برکت زایی آن را ستود،راز و رمز نیایش آب و پیوندش با انسان،به صورت نمادین و هندسی بر روی سفال ها نقش بست.این راز و رمز ها و این نماد ها مانند ذکری برای نیایش آب بود و همواره تکرار می شد و در ذهن انسان کهن کارکردی جز خنثی کردن افسون و جادوی خشکی نداشت.او می پنداشت که این نقوش مقدس با نیروی ماورایی خود علاوه  بر تاکید بر تقدس آب،جادوی خشکی را تبدیل به نیروی حیات بخش آب می کند.

 

عیلام:

در دین عیلامی مار= حفاظت ازآب(افزون بخشیدن)خرد و ثروت(برکت)را داشت.در دین عیلامی مار بن مایه ی مکرر است که به ویژه بر کوزه ها و آبدان ها نقش شده است.مار نقش دور دارنده نیروهای شیطانی را نیز داشته است.مارها بر دروازه ها،برگرد شاهان،بر گرد محراب ها و بر دسته ی سلاح ها نقش می شوند و در حالی که به خود پیچیده بودند تختگاه خدایان به شمار می آمدند.

کورنگان:

اولین و قدیمیترین نقش برجسته اسلامی در استان فارس بوده است.صحنه بار عام خدایان تمام نقوش و عناصر تشکیل دهنده کورنگان سخن از رمزهای آب و برکت دارند و هر یک دارای کار ویژه ای می باشد.

“کر(کور)” موجود در کورنگون ، رودخانه کر و حتی “کار” در کارون به پاسداشت خدای آب شیرین ایلامی است که به “کر” اشتهار داشته است.

عکس(2-5)نقش کورنگان در دو طرف حرکت مومنان

)خدای کوهستان و آب که بر تختی از یک مار چنبره زده نشسته و سر مار را با دست چپ خود گرفته است وروی دست راستش فواره ای از آب قرار دارد که احتمالا به جهت بخشش و  تقدیس نزد اوست-تصویر بازسازی شده کورنگون توسط کاشف آن  ارنست هرتسفلد-برداشت از کتاب” دنیای گمشدۀ عیلام” نوشته والترهینتس

 

 

دکتر مهرداد بهار در کتاب اسطوره و فرهنگ یادآور شده که این نقش احتمالا نقش خدای نپیریش بهمراه  یک الهه (احتمالا کیریشنا) است نپیریش  ، خدای کوهستان و آب است که بر تختی از یک مار چنبره زده نشسته و سر مار را با دست چپ خود گرفته است وروی دست راستش فواره ای از آب قرار دارد که احتمالا به جهت بخشش و  تقدیس نزد اوست و این آب پس از آن دو شعبه شده قسمتی به پشت سر برای حامیان و کاهنان و قسمتی برای شاه و پیروان اختصاص داده شده است و تعداد پیروان  نقش شده در روبرو 27 نفرند که با تعدادی که پشت سر ترسیم شده و در حال محوند این تعداد به بیش از 35 نقش میرسد”

 

چغازنبیل (بررسی آب و تقدس آن )

شهر چغازنبیل (دور اونتاش)توسط اونتاشگال پادشاه ایلام در حدود قرن 13 قبل از میلاد بنا شده است .شهر علاوه بر معابد زیاد که به خدایان نثار شده است،دارای کاخ های فراوان و نیز مقبره هایی برای مردگان و عمارت ها یی که اداری و سکونتی بوده است.سه حصار خشتی تو در تو ابنیه مذهبی و غیر مذهبی شهر چغازنبیل را محصور می سازد

حصار سوم با 7 دروازه مخصوص زیگورات بزرگ یا معابد اهدایی شاه اونتاشگال به (خداوندگان شهر شوش)اینشوشیناک بوده است

معنای تحت الفظی کلمه زیگورات گلدسته ای سر بر افراشته است.

دنیای آسمانی و جهان ما ورای آن در نظر این مردمان(ایلامیان)از جمله نخستین واقعیت ها بود برای صعود به آسمان ها ،نیایش موثر،نیازمند چایگاهی رفیع بود،محلی که در آن جا نیایشگر از زمین دور به قدرت های آسمانی نزدیک می شود.

زیگورات گواه صادقی است بر شور و شوقی که نسبت به کوهستان داشته اند.زیرا که از کوه نیروی حامی حیات بیرون می تراود،در زمستان که حالت نیمه جانی تهدید آمیزی بر سرزمین چیره می شود،یا در تابستان به هنگامی که رستنی ها در اثر نیروی مخرب گرما پژمرده می شود،فقط کوه است که نوید تجدید حیات می دهد.

کوه با نگهداری برف و گرفتن رطوبت ابرها تبدیل به مخزن بزرگی می شود و تمام زندگی بشر وابسته به بیرون تراویدن آب های ثمر بخش آن است.هنگامی که در نتیجه ی تابش آفتاب سوزان زمین خشک می شود و خدایان نعمت نا پدید می گردند،طبیعی است که تصور شود به درون کوه پناه برده اند به منظور تجدید حیات،نیروی زندانی باید آزاد گردند.

و کوه مقدس که آسمان و زمین در آنجا به هم می پیوندند،در مرکز جهان قرار می گیرد هر معبد و کاخی،هر شهر مقدس و بارگاه شاهانه ای،یک کوه مقدس محسوب می شود و در نتیجه به صورت یک مرکز در می آید(ایلیاده 1375،ص25) بنابر این زیگورات چغازنبیل نماد کوه مقدسی است که نگهدارنده ی آب های ثمر بخش است که کارکرد های رمزی تمرکز و وحدت بخشی،ارتباط با جهان بالا و ایزدان و آزاد سازی آب های برکت زا را داراست و راز تقدس و قدرت بیکران آن تنها در برگزاری مراسم آیینی مقدس نهفته است و آن گاه چشمه ها از کوه ها می جوشند.وآب ها بر گستره زمین جاری می گردند.

آخرین تحقیقاتی که راجع به وضعیت حیاط مرکزی انجام گرفته نشان می دهد که در قسمت مرکزی حیاط حوض بزرگی پر از آب بوده است و نیایشگران قبل از ورود به داخل معبد اینشوشیناک می بایستی خود را با آب تطهیر می کردند تا اذن ورود به داخل معبد را به دست می آوردند(صراف،1373،ص81)

شاه اونتاش ناپیرشا،همسرش ناپیراسو و خواهر زاده اش و دیگر بزرگان در ارابه پیروزیشان از حریم سلطنتی  نزدیک دروازه شاه در زیگورات در طرف جنوب شرقی معبد وارد می شوند.بعد از گذر از دروازه 4 کاهنان از یک کوزه گلی بزرگ که باقیمانده ی آن کشف شده است روی دست پادشاه آب می ریزند.آن گاه زوج سلطنتی مراسم صعود به معبد اصلی از پلکان جنوب شرقی آغاز می کنند.

وجود حوض مخصوص تطهیر و کوزه آب پاک و تطهیر شده برای شروع مراسم مذهبی گواه این باور ایلامیان است که آب علاوه بر کارکرد شستشو و پاکیزه گی کارکرد تطهیر ،روح و روان از پلید ها را دارد.

چغازنبیل نمونه ای از تقدس به آب پاک و ثمر بخش می باشد که تمامی ساختار وجودی آن سخن از راز فراوان دارد.کوه مقدس در زیگورات عظیم بازتاب می یابد تا که ارتباط با ایزدان تداوم بخشد و در اثر این ارتباط نیروی نهفته آن(آب حیاط)از آن تراوش کند و نهر بزرگ جریان یابد و برکت بخش هستی باشد تا که روح و جسم مردمان نطهیر پیدا کند.پالایش روح و جسم با آب در مراسم مذهبی مقدس قبل از ورود به معبد باعث ارتباط روح با جهان دیگر و خدایان برکت بخش می شود

 

 آریاییان :

آریاییان شاخه شرقی هند و اروپاییان را تشکیل می دهند. هند و اروپاییان اقوام سفید پوستی بودند که در هزاره چهارم ق. م در روسیه ی مرکزی می زیستند در اواخر هزاره ی یاد شده به عللی که درست شناخته شده نیست،به اطراف،به جنوب سیبری و سراسر اروپا روی آوردند.یونانی ها،رومی ها،ژرمن ها،روس هاو بعضی ملل کوچکتر امروزی در اروپا،و ارمنی ها ایرانیان و هندوان بخش شمال هند در آسیا بازماندگان امروزی اقوام کهن هند و اروپایی به شمار می روند.

آریاییان تاثیر های قومی و فرهنگی عمیقی از ترکیب با اقوام و فرهنگ های بومی غرب آسیا و نجد ایران پذیرفتند و ار این امر ترکیب فرهنگ ایرانی شکل گرفت  آثار این مشترکات فرهنگی خیلی کهن از دره ی سنه تا مدیتران شرقی وجود دارد و این فرهنگ بومی منطقه است.آریایی ها ،به استناد باستان شناسی و تاریخ،وقتی به دره ی سنه و به نجد ایران وارد شدند،یک فرهنگ بومی بسیار متمدن وجود داشت و فرهنگ آریایی با آن ترکیب شد.(ص404)

 دین:

این تلفیق فرهنگی آریایی –بومی در ایران هزاره اول پ.م یک کیفیت بسیار ویژه دارد،که منعکس در افکار زرتشت و عصر زرتشت در شرق و منعکس در افکار هخامنشیان و عصر ایشان در کتیبه های هخامنشی در غرب است.هزاره اول پ.م،هزاره شگفت اوری است و انقلاب دینی –فکری عظیمی در طی آن رخ می دهدو آن کیفیت ویژه محتوایی این فرهنگ دین است که جوامع،به علل مختلف تاریخی ،فرهنگ،اجتماعی و ملت های دیگر به سمت یکتا پرستی حرکت می کند و بسیاری از نو آوری های فکری،از جمله عرفان و فلسفه ،در این عصر پدید می آید….دین آریایی که میان قبایل آریایی نجد ایران از عصر زرتشت شکل گرفته بود اهوره مزدا را خدای بزرگ می دانست و بر آن بود که اهوره مزدا و دیگر خدایان کنار هم هستند ولی فاصله اهوره مزدا با بقیه بسیار است.بعد همین عقاید رشد می کند و درگهان زرتشت به صورت متعال منعکس می گردد(بهار 1357،صص415 تا 416)

بهار 1377،ص431)کهن ترین مدارک ما درباره باور های دینی آریاییان(هند و ایرانیان)ده کتاب ریگ ودا و الواح حتی میتانی است.بنابر ریگ ودا،آریاییان دو گروه خدای خیر داشته اند که خود به سه طبقه ی روحانی فرمانروا،ارتشتار و کشاورز(تولید کننده)تقسیم می شده اند.اعتقاد به دو گروه خدا بیشتر در ارتباط با مسایل مادی و معنوی بود و تقسیم طبقاتی ایشان خود انعکاسی از تقسیمات طبقاتی و استقلال نسبی هر طبقه در جامعه آریایی کهن بوده است و در کهن ترین کتاب های ریگ ودا موجودات بشری هم وجود دارند،ولی گروه بندی و ساختار مشخصی ندارند.

نوشته دیگر :   طراحی سایت حرفه ای اقساطی

اما در فرهنگ آسیای غربی که از سند تا سرزمین های شرقی کنار مدیترانه گسترده بود و بر فرهنگ آریایی تازه وارد چند هزار سال حق تقدم داشت،اساس دین بر وجوددو گروه خدایان و ضد خدایان،یا خدایان خیر و خدایان شر،قرار می گرفت و بنا بر اشارت اسطوره ای،هر دو خدایان خیر و شر معمولا از غول خدایی نخستین پدید آمده بودند که پس از پدید آوردن دو گروه،خود دیگر نقشی عمده به عهده نداشت(ص76)

این اعتقاد به خدایان خیر و شر فرهنگ آریایی و آسیای غربی به طرز جالبی با هم در آمیخت و در ادوار بعدی پایه ی به وجود آمدن ایزدانی مانند مهرو ایزد بانو آناهیتا،با کارکردهایی شد که در کناراهوره مزدا هر سه طبقه روحانی فرمانروای ارتشتار و کشاورز تولید کننده را پوشش می داد و نیز اعتقاد به خدایان خیر و شر که از غول خدای نخستین پدید آمده بودند که خود دیگر نقشی بر عهده نداشت باعث به وجو آمدن عقاید و آیین زروانی در اعصار بعدی شد.

 

 اسطوره و ایزدان مربوط به آب در باورهای زرتشتی:

از آن جا که اساطیر و ایزدان مربوط به آب بسیار دیرینه اند و قدمت مشخصی برای آن ها نمی توان در نظر گرفت و برخی از آنان پیشینه ای مربوط به قبل ورود اقوام آریایی و نیز قبل از ظهور زرتشت مقدس دارندو گستره وسیعی از باورهای مقدس ایران زمین را به خود اختصاص داده اند.بنابر این نمی توان آنان را به زمان و مکان خاص محدود کرد،زیرا که اندیشه اساطیری از ازل شروع می شود و در طی زمان اساطیر شکل می گیرندو بنا به نیاز مردمان و نوع طبیعت محیطی دارای کارکردهایی می شوند؛در ادوار تاریخ به طور دائم این اساطیر دگرگون می شوند و از شکلی به شکل دیگر تغییر می یابند و یا کارکردهای یک اسطوره(ایزد)به اسطوره دیگر انتقال می یابند ولی مهم آن است که ساختار کارکرد و کار ویژه این اساطیر و ایزدان همواره ثابت و زنده می ماند و بسته به ساختار اجتماعی و فرهنگی و نیاز بشر،خود را به نوعی نمایان می سازد.

2-8-1 نبرد میان خدایان و دیوان:

ثنویت مشخصه دین زرتشتی است ،و آن اعتقاد به وجود دو نیروی اساسا متضاد است که دست اندر کار عالم اند.آریاهای باستان به دو نیروی متضاد (راستی) یا (نظم) و (دروغ) یا (بی نظمی)اعتقاد داشتند.واین همان اندیشه ای است که دین زرتشتی آن را اتخاذ کرد و گسترش داد.در این دین پیروان (راستی)اشون و بدکاران یعنی پیروان (دروغ)دروگون نامیده می شوند.(جان هینلز،اساطیر ایران،1368،ص 67)

نیرو های خیر (اهوره مزدا سرور دانا):

اهوره مزدا (اورمزد در متون بعدی) به معنی (سرور دانا) نامی است که زرتشتیان به خدا داده اند.چنان که از نام او بر می آید،ویژگی او خرد است-کسی است که نه فریب می خورد و نه می فریبد،این سرور بخشنده و خیر مطلق است.او که پدر و ماد رآفرینش است،مسیر خورشید و ماه و ستارگان را ساخته است. او بوده و هست و خواهد بود.به سخنی دیگر او جاودانه است،اما در دوران کنونی قادر مطلق نیست،زیرا توانایی او به دلیل دشمن عمده اش یعنی اهریمن محدود است.اما زمانی خواهد رسید که بدی مغلوب شود و اهوره مزدا با قدرت مطلق فرمانروایی کند.

 امشاسپندان:

اورمزد امشاسپندان را می آفریند.امشاسپندان جلوه های اورمزد به شمار می آیندو هر کدام از آن ها دشمن مستقیمی در میان دیوان دارند تعداد اصلی امشاسپندان شش است.در حالی که معمولا از هفت امشاسپند سخن به میان می آید.این اختلاف از آن جا ناشی می شود که در متن های متاخر ایزد سروش را یکی از امشاسپندان به حساب می آورند و تعداد آن ها را به هفت می رسانند.گروهی خود اورمزد را به عنوان هفتمین امشاسپند و در راس آن ها و برخی معتقدندبه آفرینش سپند مینو به عنوان نخستین امشاسپندهستند.

سپند مینو،بهمن،اردیبهشت،شهریور،اسپندارمد،خرداد،امرداد(امرتات)،هفت امشاسپندان می باشند.که در این میان خرداد(هئوروتات)به معنی تمامیت،کلیت و کمال و مظهری است از نجات افراد بشر،آب را حمایت می کند و در این میان شادابی گیاهان مظهر اوست.این امشاسپند مونث است.(حریریان و همکاران،1376،ص65)

 ایزدان:

پس از آفرینش امشاسپندان،اورمزد ایزدان را می آفریند که قوای منفی مقابل آن ها دیوان هستند…. شماری از ایزدان از خدایان باستانی هستند یعنی پیش از زرتشت نیز جنبه خدایی داشتندمانند مهر،آناهیتا،تیشتر(مهر افزون کننده آب، ها،آناهیتا مظهر تمامی آب ها ی روی زمین ،تیشتر فرشته باران آور،همگی در ارتباط با آب زایی هستند،برخی با آئین های دینی ارتباط دارند.مانندایزد آتش و ایزد هوم.خدایان مهم بر گردونه سوارند گردونه هایی که با چهار اسب،اسب ها غالبا تناسبی با خدای گردونه دارند.برای مثال چهار اسب گردونه ی آناهیتا،ابر،باران،برف و تگرگ هستند.

 مهر:

سنت پرستش مهر به دوران بسیار کهن بر می گردد.او در باورهای باستانی این سرزمین خدایی است بسیار دیرینه ولی در سنت دینی زرتشتی در رده ی پایین تر از زرتشت قرار می گیرد و آفریده ی او محسوب می شود،از آفرینش او پاسداری می کند(صص66،67) بنا به کهن ترین متن ها مهر(میتره) دارای کارکرد برکت زایی باران آوری و خداوندی بر رودها می باشد(بهار 1357،ص69)

 اپام نپات یا برز ایزد:

ایزدی است بسیار قدیمی به معنی تخمه ی آب ها و یکی از سه خدای بزرگی است که لقب اهورا داشته اند و این خود گویای اعتبار اوست..خواسته ی او این است که به فره ای که در نبرد(ایزد آتش)با اژدهای سه پوزه بد دین(ضحاک)به سوی دریای فراخکرد(دریایی که اردوی سور آناهیتا به عنوان رود اساطیری به آن می ریزد)گریخته است دست یابد.این ایزد کم کم در برابر اردوی سور آناهیتا رنگ میبازد و قدرت و ویژگی هایشرا به این ایزد بانو منتقل می کند.

اردوی سور آناهیتا:

ایزد بانویی با شخصیتی بسیار برجسته که جای مهمی در آیین های ایران باستان به خود اختصاص می دهد و قدمت ستایش او به دوره های بسیار پیشین و حتی به زمان پیش از زرتشت می رسد.اردوی به معنی رطوبت،در آغاز نام رودخانه مقدسی بوده است و به پیروی از اصل شناخته شده ای در اساطیر نام رودخانه،شخصیت خدایی پیدا کرده است…سوره یا سورا،بخش دیگر نام اردوی سوره آناهیتا معنی نیرومند و پر زور دارد.و آناهیتا پاکی و بی آلایشی معنی می دهد.این ایزد بانو در کتیبه اردشیر دوم هخامنشی و در بسیاری از متن های دیگر به صورت خلاصه شده آناهیتا در می آید.او که نخست به رودخانه ی اردوی سروری داشت کم کم بر همه ی آب ها سروری می یابد و بنا بر بندهش،پدر و مادر آن ها می شود و از اپام نپات هم پیشی می گیرد و شخصیت اپام نپات بر شخصیت او تحلیل می رود.این ایزد بانو با صفات نیرومندی،زیبایی و خردمندی و به صورت    الهه ی عشق و باروری نیز در می آید زیرا چشمه ی حیات از وجود او می جوشد و بدین گونه مادر خدا نیز می شود.تندیس های باروری را که به الهه ی مادر موسومند و نمونه هایی از آن از تپه سراب کرمانشاه(عکس خدا مادر در تپه سراب کرمانشاه)با قدمتی در حدود هزاره 6 پ.م و خدا مادر هایی که در کاوش های ناحیه شوش بدست آمده تجسمی از این ایزد بانومی دانند.اردوی سور آناهیتاگردونه ای دارد با 4 اسب سفید اسب های گردونه ی او:ابر،باران،برف،تگرگ هستند(حریریان و همکاران صص 69 و 70)

اسب های آناهیتا در یشت هر کدام نمادی از حالت های گوناگون آبند یا با عامل برکت بخش ارتباط دارند و آناهیتا این گردونه را که نماد چرخه هستی زندگی بخش است و با چهار حالت گوناگون آب،کشیده می شود را می راند و هدایت می کند.او هدایت کننده عوامل برکت زا می باشد و نیز گاهی با همین گردونه اسبان در جنگ یاری گر نیکان بوده و بر بدان می تازد.او در بلند ترین طبقه آسمان جای گزیده و بر کرانه ی  هر دریاچه ای خانه ای آراسته،با صد پنجری درخشان و هزار ستون خوش تراش دارد.او از فراز ابر های آسمان به فرمان اورمزد،باران و برف و تگرگ را فرو می باراند.نطفه ی مردان را پاک می کند و زهدان زنان را برای زایش آماده می سازد.او خدای محبوبی است و همیشه علاقه و احترام عمیق پیروان بسیاری را به خود جلب کرده است.

تیشتر:

خدایی است که با باران ارتباط دارد و از این رو اصل همه ی آب ها،سرچشمه ی باران و باروری است.در متن ها صورت متجلی او را (ستاره بان شکوهمند)نام برده اند

او در ضمن سرور همه ی ستارگان و حامی سرزمین آریایی است.او فرزند عطا می کند و جاودان گران را در هم می شکند.

جشن های آئینی مربوط به آب در فرهنگ آریایی:

در جوامع بشری همواره اسطوره و آئین ها با هم رشد می کنند.آئین بدون محتوای اسطوره ای معنی نمی دهد.باید یک رشته ی اعتقاداتی وجود داشته باشند.و به همراه آن اعتقادات،آئین ها اجرا شوند،هیچ دینی بدون آئین نیست.چه ادیان ابتدایی اسطوره ای،چه ادیان پیشرفته…..آئین ها معمولا قسمت عمده آن ها مربوط به برکت است چه در نظر بشر ابتدایی و چه پیشرفته مهر و قهر خدایان،مربوط به آئین هایی است که انسان انجام می دهد(بهار 1377،صص 296 تا 297)

اگر انسان ها آئین ها را برگزار نکنند،خدایان قادر به اجرای وظایفشان نیستند.بنابراین آئین هایی که همه در بن خود با باروری و برکت بخشی مربوط اند،تقدس و اهمیتی بسیار عظیم در جامعه باستان دارند که بدون اجرای درست آن ها خدایان از کارکردهای معمول و خویشکاری های خود باز می مانند(ص312).

جهان فکری اسطوره فراموش می شود ولی در یک سطح آئینی به جای می ماند،این جزئی از زندگی اسطوره و آئین است.آئین ها دوامشان بیشتر از اسطوره هاست زیرا اجرای آئین برای تداوم زندگی ضروری دانسته می شود مانند نوروز که از زمان اساطیر تا به حال ادامه دارد.زیرا آئین آن به برکت زایی مربوط می شود.(ص281).

هر جا که خشکی هست اسطوره های مربوط به خدایان باران آور و برکت بخش و آئین های مربوط به باران آوری به طور وسیع دیده می شود.و در مناطقی که پر باران است،این اسطوره ها محدود و کوچکترند و یا به وام از مناطقی به این مناطق رفته اند(ص 313).

تداوم پرستش آب را می توان از روی سفال های پیش از تاریخ و نیز کتیبه ها و نقش برجسته ها ی ایلامی پیش از هزاره دوم و سوم قبل از میلاد به صورت خود آب و الهه آب دنبال کرد و تا دوره ساسانی تداوم و حرمت پرستش اب و آئین های مربوط به آن در عصر باستان ادامه می یابند.و این تقدس و حرمت،در دوره ی اسلامی نیز با توجه به پیشینه فرهنگی تقدس آب در ایران و تقدس آب در ایران و نیز تقدس آب در دین اسلام زنده می ماند،بنابراین آئین ها و جشن های مربوط به آب در فرهنگ ایران پس از ورود آریاییان تا به دوره اسلامی ادامه می یابد زیرا هیچ دینی بدون آئین نیست و برای رضایت خداوند باید آئین ها برگزار شود تا او برکت به مردمان ببخشد.بنابراین با توجه به اهمیت جشن های مربوط به آب از برجسته ترین آن در فرهنگ آریایی مورد بررسی قرار می گیرد:

 جشن آبریزگان(آب پاشی):

از جمله مراسم معتبر و مشهوری است که به نوروز منسوب است و اغلب مورخان و نویسندگان بدان اشاره کرده اند:

رسم شست و شو و غسل کردن و آب پاشیدن به یکدیگر است رضی(137،صص328 تا 329)

همه روایات درباره ی این جشن حاکی از تقدس آب و اهمیت ویژه آن و لزوم بارش باران به هنگام آئین ها و مراسم آن بوده است.مراسمی درباره کاشت سبزه و عمل آوردن آن و شست و شو و غسل و آب پاشیدن در نوروز همه حکایت از تامین آب و گیاه برای سال نو دارد.

هرگاه به مطالب و مفاهیم فروردین یشت بنگریم،ارتباط میان فروهرها و فروردین ماه یا هنگام اعتدال ربیعی و آغاز بهار را با آب و باران در می یابیم.یکی از وظایف (کارکرد)فروهران تامین آب است.

 خردادگان:

خرداد پنجمین امشاسپند است از شش امشاسپند بزرگ:در اوستا به شکل هئوروتات که مرکب است از هئورو به معنی رسایی و کمال جز دوم تات پسوند است که دلالت به اسم مجرد مونث می نماید.پس این نام صفت است از صفات اهورامزدا که نشانه کمال و رسایی است. در عالم مادی و زمین نگهبانی آب با خرداد است به همین جهت در روز ششم فروردین یا خرداد روز از ماه فروردین از جمله آداب و مراسمی که در این روز به قول بیرونی میان ایرانیان انجام می شد غسل و شستشوی ویژه ای بوده است و بی گمان این نیست جز موکل بودن این امشاسپند بر آب،چنان که ا مرداد،ششمین امشاسپند موکل بر گیاه(نبات)است.در روز ششم از ماه خرداد به مناسبت برخورد نام ماه و روز مطابق معمول جشنی موسوم به خردادگان برگزار می شده است.

 

جشن تیرگان:

در تیرگان یعنی روز سیزدهم تیر ماه جشنی برگزارمی شد که جنبه های نمایشی و جادوی تقلیدی داشت از لحاظ باران زایی،نهایت امر آن که اداب و مراسم این جشن با آب ارتباط دارد.(ص655).

نیز در اوستا تیشتریه و در پهلوی تیشتر است نام ستاره ای است که تازیان به آن شعرای یمانی و در زبان های اروپایی سیریوس خوانده می شود و ستاره ی باران است.هم چنین در اوستا نام یکی از ایزدان است.یعنی ایزد باران به موجب یزدان شناسی مزدایی تیر یا تشتر ستاره ی باران است و هرگاه در آسمان پیدا شود و بدرخشد مژده ی باران می دهد،و به روز سیزدهم هر ماه منسوب است به این ایزد و مطابق معمول و سنت،در توافق نام روز و ماه روز سیزدهم جشن تیرگان است.در چنین روزی مردم به هم آب می پاشند.مراسم آب پاشان،سر شستن،غسل و شست و شوی را از مراسم این جشن دانسته اند و در ادامه می گوید روز تیرگان آن روز است که آرش تیر انداخت اندر آن وقت که میان منوچهر و افراسیاب صلح افتاد و اند تیرگان غسل کنند و سفالینه ها را بشکنند و دوباره از نو کنند. این جشن هنوز در خیلی از استان های ایران از جمله کردستان به طرز باشکوهی برگزار می شود